داستان این سبز و سفید و سرخ

داستان این سبز و سفید و سرخ
یک پژوهشگر تاریخ گفت: نخستین بار در شاهنامه به واژه درفش برمی‌خوریم که به رستاخیز کاوه آهنگر اشاره دارد.
کوروش صالحی در گفت‌‍وگو با خبرنگار ایسنا- منطقه خراسان، در خصوص پرچم ایران و درفش کاویان اظهار کرد: در شاهنامه هنگامی که ظلم و تعدی ضحاک فزون می‌شود، کاوه که واپسین پسرش را برای قربانی و خوراندن مغزش به مارهای ضحاک می‌برند، بپا می‌خیزد؛ به دربار ضحاک می‌رود و به گفتار خویش بر او آتش می‌بارد.
این پژوهشگر تاریخ در این خصوص تصریح کرد: کاوه هنگامی که از دربار ضحاک بیرون می‌آید چرم آهنگری خویش را بر نیزه می‌کند و مردم را بر ضد ضحاک می‌شوراند؛ از آن پس چرم آهنگری او، «درفش کاویان» نام می‌گیرد، درفشی که نام آن‌را بارها در تاریخ تا پایان ساسانیان می‌شنویم.
  فرو هشت از و سرخ و زرد و بنفش            همى خواندش كاويانى درفش‏
چنان‌که فردوسی بزرگ اشاره می‌کند رنگ‌های پرچم کاویانی سرخ، زرد و بنفش است.
کوروش صالحی درباره‌ی افسانه‌های پیرامون«درفش کاویان» و سرنوشت آن افزود: شاهنامه به دو بخش عمده تقسیم می‌شود: بخش اساطیری و تاریخی. به همین جهت این اثر همیشه به عنوان یک منبع تاریخی مورد توجه پژوهشگران بوده‌است.
وی در این خصوص عنوان کرد: داستان کاوه و درفش کاویان در بخش اساطیری شاهنامه است که در بخش اساطیری جدا کردن واقعیت از اسطوره و افسانه کار دشواری است اما معتقدم هر دو بخش مهم و قابل تامل‌اند.
این پژوهشگر تاریخ با اشاره به این که داستان کاوه و درفش کاویان در بخش اساطیر شاهنامه آمده‌است، عنوان کرد: از سوی دیگر درلایه‌های اساطیر می‌توان به واقعیت‌ها ظریف دست یافت که در فهم کلی موضوع و ساختن پازل تاریخی می‌تواند به پژوهشگر کمک کند. اگر داستان رستم و اسفندیار را داستان داستان‌های شاهنامه به شمار آوریم، داستان کاوه و فریدون و قیام آن‌ها بر ضد دیکتاتور خردکشی چون ضحاک به عنوان دومین ومهم‌ترین داستان شاهنامه می‌توان نام برد و مورد ارزیابی قرار داد.
کوروش صالحی در این باره عنوان کرد: درفش کاویانی تا پایان دوره ساسانیان همراه لشگر و ارتش ایران بوده است تا این‌که در جنگ قادیسه چنان که فردوسی می‌گوید درفش تاریخی با جواهرات و گوهرهای فراوان به دست دشمن می‌افتد، طبری روایت می‌کند که این پرچم از پوست پلنگ بود و هشت ارش عرض و دوازده ارش طول داشت. ارزش دوهزارهزار و دویست دینار بود.
وی در خصوص اشکال پرچم ایران در دوره‌های مختلف باستانی متذکر شد: به غیر از درفش کاویانی که داستان‌ها و روایت‌های گوناگونی از آن نقل شده‌است به درفشی بنام درفش«شهداد» بر می‌خوریم که در محوطه باستانی شهداد در استان کرمان به دست آمده‌است.
این پژوهشگر تاریخ در این‌باره ادامه داد: درفش شهداد مربع شکل می‌باشد که بر روی آن نقش‌هایی حک شده‌است و چنین به نظر می‌رسد رویدادی را حکایت می‌کند، از نکات مهم در این پرچم سه نماد شیر و خورشید ، گاو و انسان بوده است. به شکلی می‌توان آن را کهن‌ترین پرچم ایران و به شکلی جهان دانست که در یافته‌های باستان شناسی از منطقه جیرف بدست آمده‌است.
کوروش صالحی اضافه کرد: معمولا در هر دوره‌ای جزییاتی در نقش‌ها و علایم پرچم دیده می‌شود. اما در دوره باستان و بعد از اسلام معمولا یکی سری علایم ثابت بوده‌است مانند: نشان خورشید، شیر و عقاب از نشان‌های ثابت پرچم بوده‌است.
 وی در این خصوص اشاره کرد: در دوره هخامنشی بر اساس یافته‌های باستان شناسی یک عقاب با بال‌های گشوده را می‌توان دید، بر مهرهای سلطنتی هخامنشی نشان شیر و خورشید و انسان دیده می‌شود که این مهرها، به نوعی نشان و علامت خاصی بوده است که به طبع می‌توانسته روی پرچم‌ها نیز قرار گیرد. از دوره اشکانی نشان یک خورشید بدست آمده است و در دوره ساسانی در نقش برجسته نقش رستم پرچم همراه شاپور دوم یک چلیپا با پارچه‌های آویزان است.
این پژوهشگر تاریخ اظهار کرد: پس از اسلام که تقریبا نزدیک به هزار سال حاکمیت ملی وجود نداشت، پرچم و نشان خاصی هم دیده نمی‌شود؛ اما از دوره صفویه به بعد نشان باستانی شیر و خورشید در پرچم ایران پیدا می‌شود که فردوسی در شاهنامه به ما می‌گوید بر درفش رستم شیر نقش بسته بود و در متون مذهبی شیعی می‌خوانیم که علی‌بن‌ابی‌طالب، اسد الله یعنی شیرخدا است.
کوروش صالحی در این خصوص مطرح کرد: از سوی دیگر شیر در همه دوره‌ها نشان قدرت، شکوه و بزرگی بوده‌است پس طبیعی به نظر می‌رسد که شیر را برای درفش ایران برگزیده باشند و خورشید نیز مظهر روشنایی، آگاهی و زندگی‌ست و در فرهنگ باستانی و بویژه در آیین میترایسم از آن عنوان به مهم‌ترین نشان آیینی استفاده می‌شده‌است و از جهت دیگر در قرآن بر نور و روشنایی تاکید فراوان شده‌است.
وی درادامه مطرح کرد: موضوع مهم درباره پرچم‌ها در دوره صفوی، وجود هلال ماه و ستاره بر درفش عثمانی‌هاست. پیداست صفویان برای قدرت و بر حق نشان دادن خود نسبت به عثمانی‌ها از خورشید استفاده کرده باشند. این نشانه‌ها هر کدام در درون خود دریایی از معنا و مفهومی دارد که تاریخ چند هزار ساله ایران برای ملت ایران نهادینه کرده‌است.
این پژوهشگر تاریخ در خصوص تغییر پرچم با تکیه بر پایان یا شروع یک سلسه و نیز تاثیر انقلاب‌ها و جنبش‌ها در دگرگونی آن، اضافه کرد: معمولا با دگرگونی سلسله‌ها، تغیراتی در پرچم‌ها نیز ایجاد می‌شده چراکه پیش از این درک روشنی از ملیت مطرح نبوده‌است.
شیر و خورشید نماد سلطنت نیست
کوروش صالحی در این خصوص خاطر نشان کرد: کلیاتی در ناخوداگاه جمعی ایرانیان وجود داشته‌است مانند: شیر بر درفش رستم و اسدالله بودن علی‌ابن‌ابی‌طالب؛ در زمان صفویه رنگ غالب پرچم سبز همراه با نشان شیر و خورشید بوده است اما در دوره قاجار دو رنگ دیگر سفید و سرخ نیز به پرچم افزوده شده است.
وی ادامه داد: در قیام ابومسلم مشاهده می‌کنیم که درفش او سیاه است و پس از پیروزی او رنگ درفش عباسیان سیاه می‌شود؛ درفش بابک خرم دین نیز سرخ بود اما چون موفقیت بزرگی به دست نیاورد و در راه آرمان‌هایش شهید شد، سرخی درفش او فراگیر نشد.
این پژوهشگر تاریخ درباره‌ی  فلسفه رنگ‌های پرچم ایران، اظهار کرد: پرچم یکی از مهم‌ترین وجوه وحدت ملی برای مردم یک کشور به شمار می‌آید؛ در پرچم نشانه‌های تاریخی و باورها و علایم همبستگی و آرمان‌های یک ملت به نمایش در می‌آید که تکرار آن ها سبب می‌شود نسل در نسل با آن تجدید پیمان کنند.
کوروش صالحی تصریح کرد: در جنگ‌های سنتی پرچم‌ها نقش کلیدی بازی می‌کردند، تا زمانی که پرچم یک ارتشی برافراشته بود، سربازان به جنگ و نبرد ادامه می‌دادند و امید به پیروزی وجود داشت.
وی عنوان کرد: چنان‌که گفته‌شد درفش کاویان زرد، سرخ و بنفش بود که رنگ مورد علاقه شاهان هخامنشی ارغوانی و لاجوردی بوده‌است؛ در دوره قاجار پرچم ایران بر اساس یک درک درست از تاریخ و فرهنگ ملی ایران رنگ‌های سرخ، سبز و سفید جزء پرچم ایران شد که این رنگ‌ها هرکدام نشان و معنایی در عمق فرهنگ ملی و مذهبی مردم ایران داشتند.
این پژوهشگر تاریخ در این باره خاطر نشان کرد: رنگ سبز رنگ زندگی‌، آبادی و آبادانی‌ست، ایرانیان به علت موقعیت خشک جغرافیایی به این رنگ توجه خاصی داشتند و در فرهنگ باستانی آن را نشان زندگی و آبادانی می‌دانستند و رنگ سپندارمذ از امشاسپندان بوده و نیز از بعد مذهبی رنگ سبز نشانه و علامتی از شیعه است چنان‌که سیدها بر دور گردن خود شالی سبز رنگ می‌اندازند.
کوروش صالحی گفت: رنگ سپید نیز از رنگ‌های باستانی است، رنگ سپید رنگ «وهومن» (وهومن، مظهر اندیشهٔ نیک و خرد و دانایی خداوند است و همان ایزد بزرگ است که روان اشو زرتشت را به پیشگاه مزدا اهورا راهنمایی کرد. وهومن به انسان منشِ نیک آموزش می‌دهد) است و رنگی مهم در آیین زرتشت است که تا کنون مورد توجه هموطنان زرتشتی قرار گرفته‌است؛ در اسلام نیز رنگ سپید سفارش شده‌است چنانکه رنگ سیاه را مکروه دانسته‌اند؛ از سوی دیگر در جهان امروز و نماد شناسی، رنگ سفید نشان صلح و دوستی است.
وی عنوان کرد: رنگ سرخ نیز رنگی باستانی است و ایرانیان آن‌را مورد توجه خویش قرار داده بودند، در فرهنگ ملی ایرانیان رنگ سرخ، رنگ خون و شهادت است و در پرچم‌های بسیاری از ملت‌های جهان رنگ سرخ را مشاهده می‌کنیم که نشانی از دلاوری و شجاعت است. از این رو این رنگ نیز چنان که در ادوار گوناگون تاریخی بخشی از درفش ایران بوده ، به این پرچم افزوده شده‌است.
این پژوهشگر تاریخ مطرح کرد: سه رنگ پرچم ایران به جهانیان اعلام می‌کند که ملتی هستیم به دنبال زندگی، آبادانی و نیز با هیچ کشوری جنگ نداریم و از دشمنی، کینه و کید متنفر هستیم اما تا واپسین قطره خون خود از خویش، خانمان، کشور و آرمان‌هایمان دفاع می‌کنیم.
کوروش صالحی در پایان متذکر شد: نشان شیر و خورشید یک نشان تاریخی و فرهنگی و مرتبط  با پیشینه ملی یک ملت است و قرابتی با سلطنت ندارد و این موضوع نباید مود کینه و دشمنی قرار گیرد؛ چنانکه در دوره پهلوی دوم برای مدتی نشان شیر خورشید از پرچم حذف شد که با اعتراض عده‌ای از مردم و مطلعین به پرچم باز گشت.

دیدگاهتان را بنویسید