دیباچه
هرچه از تاریخ معاصر دورتر شویم، کار پژوهش به دلیل اسناد تاریخی اندک، دشوارتر خواهد شد، این مشکل باعث میشود پژوهشگران به آگاهیهای کمتری دست یابند. آگاهی و اطلاعات اندک، پژوهشگر را بهزحمت و تلاش بیشتر سوق میدهد تا به علوم دیگر، مانند باستانشناسی، جامعهشناسی، اقتصاد، مردمشناسی و غیره دست یازد، تا با بهره بردن از آنها بتواند دوره مورد نظر را بازسازی کند.
سلسله ساسانی یکی از مهمترین دورههای تاریخ ایران به شمار میآید که متاسفانه، تحقیقها و پژوهشهای بسیار اندکی دراین مورد صورت گرفته است. ساسانیان خلوص بالایی از تمدن ایرانی را تولید کردند و در دوره انتقال بعد از اسلام، جنبشهای مقاومت ملی از جمله شعوبیها سهم به سزایی در ادامه حیات آن داشتند. ازاینرو سلسلهای که از جهت فرهنگ مادی و معنوی چنین تاثیری داشته، لازمه توجه بسیار است.
بخشی از پژوهشهایی که مورخان و پژوهشگران غربی و شرقشناس، درباره ساسانیان انجام دادهاند، به شکل تاریخ باستانی ایران جلوهگر است که حق مطلب را درباره این سلسله ادا نمیکند، مانند تاریخ ایرانِ گیرشمن، تاریخ باستانی ایران اثر ریچارد فرای، تمدن ایرانی اثر چند تن از خاورشناسان فرانسوی، ایران و تمدن ایرانی اثر کلمان هوار، تاریخ ایران باستان اثر دیاکونوف، ایران باستانِ ویسهوفر و چند پژوهش دیگر، از جملهی کتابهایی است که بهطور گذرا به ساسانیان پرداختهاند.
یکی از بهترین پژوهشهای انجام شده، کتاب «ایران در زمان ساسانیان» نوشته آرتور کریستنسن است که نگارش آن به سالهای بسیار دور بازمیگردد. هرچند در غرب همچنان این دوره مورد توجه پژوهشگران است، اما همچنان پژوهشهای کریستنسن بعد از گذشت یک قرن جایگاه خاص خود را دارد. تاریخ ایران کمبریج نیز ساسانیان را در دوره باستانی مورد مطالعه قرار داده است، کار ارزشمندی که انتقاداتی بر آن وارد است ولی در این فرصت مجالی به پرداختن آن نیست.
بااینهمه، کارهای ارزشمندی مانند: تمدن ایران ساسانی اثر لوکونین، ساسانیان و هونها نوشته آلتهایم، ایران در آستانه یورش تازیانِ کولسنیکف، ایران و بیزانس در سده ششم و هفتم اثر پیگولفسکایا، تحقیقاتی درباره ساسانیان اثر ایناسترانتسیف، ساسانیان متقدم اثر وستا سرخوش و سارا استوارت، مبانی تاریخ ساسانیان نوشته کلاوس شیپمان، تاریخ اقتصاد دولت ساسانی پژوهشی از آلتهایم و همکارانش و پژوهشهایی اینچنین اطلاعات ارزشمندی را از ساسانیان ارائه میدهند.
یکی از ایرانیانی که بر روی تاریخ ساسانی تمرکز دارد، تورج دریایی است. کتابهای ارزشمند او از جهت فقر تحقیقاتی که در ایران و در این زمینه وجود دارد، بسیار مهم است. اما چون بخشی از کتابهای ترجمه شده، گردآوری مقالات میباشد، تمرکز لازم در برخی از کتاب ها دیده نمیشود. از پژوهشهای ارزشمند سایر محققین ایرانی در دوره ساسانی میتوان به تاریخ تمدن ایران ساسانی اثر ارزشمند سعید نفیسی اشاره کرد. همچنین تاریخ تحولات سیاسی ساسانیان نوشته شهرام جلیلیان، تاریخ اجتماعی ایران در عصر ساسانیِ امیر اکبری، ایران و ترکان در روزگار ساسانیان اثر عنایتالله رضا، نامتبارشناسی ساسانیان اثر نصرالله زاده، باستانشناسی و هنر ساسانی نوشته محمدی فر و امینی که کتاب بسیار ارزشمندی به شمار میآید، در آمدی بر مبانی مشروعیت در دولت ساسانی اثر اسماعیل مطلوبکاری، ساسانیان و اعراب اثر مهناز بابایی و در مورد سکهشناسی دو کتاب عربِ ساسانی اثر ایرج مشیری و سکهشناسی آخرین شاهان ساسانی از امین امینی، پژوهشهای ارزنده هاشم رضی از جمله در حوزه فرهنگ، مانند جشنهای آب، جشنهای آتش و اوستا؛ دو کتاب در سراشیب سقوط و مشروعیت قدرت در دوره ساسانی از نویسنده، تبار و نشان شناسی سواران ساسانی در نقش برجسته فیروزآباد اثر رضا کلانی، اسواران ساسانی و امپراتوری ساسانی نوشته کاوه فرخ، تاریخ ایران در زمان ساسانیان اثر پرویز رجبی، شامگاه اشکانیان و بامداد ساسانیانِ شیرین بیانی، جامعه و اقتصاد عصر ساسانی اثر حسین کیان راد، ساسانیانِ اردشیر خدادادیان، و… از جمله پژوهشهایی هستند که در حوزه تاریخ ساسانی صورت گرفته است.
این حجم از پژوهشها برای دوره ساسانی، نسبت به بزرگی موضوع بسیار ناچیز میباشد و لازم است علاقهمندان به تاریخ و فرهنگ ایران و دوره ساسانی، نسبت به موضوعات گوناگون این دوره، پژوهش کنند. نوشتن چندین کتاب در یک موضوع بر خلاف نظر علمی رایج، اصلا بد و نکوهیده نیست. بیشک تنوع نگاههای متفاوت به یک موضوع و گردآوری این آگاهیها از پژوهشگران مختلف، یک ثروت علمی به شمار میآید، حتا اگر مطالب تاریخی و گاه مهم و بنیادی در آن تکرار شده باشد.
در این پژوهش نگاهی به تاریخ سیاسی ساسانی انداختهشده و پسازآن در بخشهای بعد، فرهنگ و شاخههای آن در جامعه ساسانی مورد واکاوی قرار گرفته است. فرهنگ مهمترین عامل حیات و نوزایی یک ملت به شمار میآید. این فرهنگ و بخشهای مشتق شده آن مانند تمدن، هنر، معماری، موسیقی و… در دوره ساسانی تکامل یافت و توانست بهعنوان یک ابزار قوی هویتی برای ایرانیان نقش بازی کند. این درست است که ایرانیان از مسلمانان شکست خوردند اما، در میدان فرهنگ این مسلمانان بودند که شکست خوردند و حتا ایمانی که برای آن میجنگیدند را از دست دادند و همه زندگی آنان رنگ و بو و شکل ایرانی گرفت. از اسلام تنها نام الله برایشان ماند حتا ماهیت و جوهر الله نیز ایرانی شد. فرهنگ، سلاح قدرتمندی بود که در اختیار مردمان ایرانشهر قرار داشت تا بتوانند از آن برای شکست دشمن و بازسازی خود بهره برند.