پیشگفتار

یکی از موضوعات مهم در مطالعه تاریخ ایران بررسی مشروعیت قدرت و رابطه­ی دین و دولت بوده است.  از دیر باز  تاکنون انواع رابطه میان حکومت­های ایرانی با مذهب­های گوناگون چهره بسته است. در این روابط گاه مذهب به واسطه­ی جایگاهی مردمی خود سوار بر حکومت بوده و گاه حکومت به سبب سیاست مردان سیاسی خود و بهره بردن از  نیروی نظامی نظرات و دیدگاه­هایش را پیاده کرده است.

در ایران باستان مشروعیت قدرت بر سه عامل اصلی  فره ایزدی، مردم و تبار شهریاری استوار بود که پایه گزاران ایران  به آن توجه داشته و تلاش می کردند آن را پیاده کنند. در دوره­های بعد از فرمانروایی هخامنشیان نیز تلاش می شده این اصول رعایت شود.

در دوره ساسانیان اصل فره ایزدی رنگ بیشتری یافت به گونه­ای تا به امروز مشروعیت آسمانی شاه در ذهن توده­ی مردم باقی مانده است وگاه به شکل نوینی جلوه گر می شود.

این نوشتار  به بررسی عوامل مشروعیت قدرت در ایران باستان و بویژه ساسانی می پردازد و هر یک از عوامل آن را مورد بررسی قرار می دهد.  در این میان مذهب نقش تعیین کننده­ای داشته و این از سنگ نوشته های بر جای مانده هخامنش و ساسانی به خوبی پیداست.

ساختار اجتماعی و فرهنگی ایران باستان نیز یکی دیگر از عوامل مشروعیت قدرت بوده است. بر اساس اوستا این مشروعیت از درون خانه شروع شده و تا بالاترین مرتبه­ی­ خود  که ریاست بر کشور است، ادامه می یابد. هفت دودمان بزرگ ایرانی در این میان نقش تعیین کننده­ای داشته و هر کدام به فراخور جایگاهشان نقش قابل تاملی بازی کرده اند.

این نوشتار با این پرسش که عوامل اصلی مشروعیت در ایران ساسانی چیست وارد میدان پژوهش شده و پس از بررسی عوامل تعیین کننده به شرح و بسط هر کدام از آن ها پرداخته است.

 

دیدگاهتان را بنویسید